#خاطره_بازی من سالها پیش توی یه جواهرفروشی معروف در بهترین نقطه مشهد کار میکردم . بعدشم که استعفا دادم چون فهمیدم با کار کردن برای دیگران به هیچ جا نمیرسی (علی رغم اینکه برای نگهداشتنم وعده های وسوسه انگیزی میدادن اما میدونستم همش باد هواس) اون زمان کارفرمای بنده یه حاج آقای مسن و مذهبی […]