دانستنی های طلا و جواهر

سرگذشت عجیب مریم و راهکار او برای یافتنِ عشقی ماندگار

سرگذشت عجیب مریم و راهکار او برای یافتنِ عشقی ماندگار

طلسم یهودی

سلام دوستان . مطلب مهمی براتون آماده کردم که حتما مطالعه کنید و برای عزیزانتون نیز ارسال کنید . چونکه حتما برای خودتون و یا نزدیکان و اطرافیانتون پیش اومده که هی کارهاتون به مشکل میخوره و بد میارید اما نمیدونید علتش چیه ؟ من در این مطلب علت و راهکارشو بهتون میگم . اسرار […]

تورمالین سیاه

یه سنگی هست که بیشتر از هر سنگ یا دعا یا ذکری ، ازش بازخورد مثبت گرفتم از سوی مشتریان . اوایل با خودم میگفتم شاید یجور تلقینه که مشتریا میکنن . اما وقتی دیدم افراد تحصیلکرده نظیر دکتر و مهندس و استاد دانشگاه که اعتقاد کمی به انرژی سنگها داشتن ، اومدن پیشم و […]

یه سری از خانوما هستن که با یه مشکل اساسی دستو پنجه نرم میکنن .مشکلشون اینه که بند انگشتشون پهن تر از انتهای انگشتشون هست . بعبارتی انگشتر به سختی از بند انگشت رد میشه اما در انتهای انگشت میچرخه . البته این موضوع برای حلقه هایی که سرتاسر اونها به یک شکل هست مشکلی […]

#خاطره_بازی عرضم به خدمتتون توی مشهد یه آقای مسنی هست که بطور تخصصی در کار فروش یکی از گوهرهای قیمتی هستن . عمدا اسم اون گوهر رو نمی برم چونکه بلافاصله توسط همکارا شناسایی میشن . ایشون هرچند ماه یکبار سفری به تایلند دارن و سپس اون گوهر رو به داخل کشور میارن و به […]

#خاطره_بازی چندین سال پیش با مدیر فروش یکی از برند های معروف طلا فروشی که در اکثر نقاط ایران شعبه دارن , سلام و علیکی داشتم . یادمه یبار میخواستم وارد فروشگاهشون بشم . اما هرچقدر زنگ میزدم , در رو به روم باز نمیکردن و همون آقای مدیر فروش از داخل فروشگاه هی برام […]

#خاطره_بازی من سالها پیش توی یه جواهرفروشی معروف در بهترین نقطه مشهد کار میکردم . بعدشم که استعفا دادم چون فهمیدم با کار کردن برای دیگران به هیچ جا نمیرسی (علی رغم اینکه برای نگهداشتنم وعده های وسوسه انگیزی میدادن اما میدونستم همش باد هواس) اون زمان کارفرمای بنده یه حاج آقای مسن و مذهبی […]

#خاطره_بازی اون قدیما یه مشتری داشتیم که خانم جوونی بودن و از همسرشونم جدا شده بودن . یه روز ظهر اومدن و یه حلقه مردونه دادن به دستم و گفتن که من دارم ازدواج میکنم . این حلقه مال شوهر قبلیم بوده و بذارینش قاطی حلقه های خودتون و عصر که با شوهر جدیدم میام […]

#خاطره_بازی خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم از قول یکی از اعضای اتحادیه طلا و جواهر مشهد هست که چندین سال پیش واسم تعریف کرده بودن . پس من این ماجرا رو از طرف ایشون واستون نقل میکنم . یکی از روزا که طبق معمول در اتحادیه و با همکاران مشغول انجام کارای روزانه […]

خلخال پر ماجرا

مدت زیادی نمیگذره که ملت توسط یه نرم افزار بنام فیس اپ ، عکس هاشونو تبدیل به عکس دوران پیری میکردن . همین موضوع باعث شد یاد یه جریانی بیفتم که الان براتون تعریف میکنم . اون قدیما یه مشتری داشتیم که خانم مسنی بودن . فکر میکنم اون موقع هفتاد سال داشتن . وحشتناک […]